بيسمارك كه در سال 1862 نخست وزير پروس شده بود نقشه وحدت آلمان را كشيد و براي رسيدن به اين هدف راهي نداشت جز اين كه دست اتريش را از كنفدراسيون ايالتهاي كاتوليك آلمان كوتاه كند و شلسويگ- هلشتاين Schleswig-Holstein را از دانمارك پس بگيرد و به نفوذ فرانسه در ايالتهاي جنوبي آلمان پايان دهد. وي پس از تقويت بنيه نظامي آلمان با سه جنگ به هر سه هدف خود رسيد. دانمارك، اتريش و فرانسه هر سه شكست خوردند. شكست فرانسه بسيار شديد بود و نيروهاي آلمان در سال 1871 وارد پاريس شدند. با وجود اين كه بيسمارك در ژانويه سال 1871 ايجاد امپراتوري واحد آلمان را اعلام داشت و ويلهلم اول را امپراتور آن و خويش را صدراعظم آلمان واحد اعلام كرد، ولي اين كشور را از صورت فدرال خارج نساخت. وي سپس از دولتهاي روسيه، آلمان و اتريش يك اتحاديه سه جانبه ساخت و بعدا ايتاليا را جانشين روسيه كرد كه در بالكان با اتريش اختلاف داشت. بيسمارك كه با گسترش تمايلات سوسياليستي در آلمان مواجه شده بود، افكار آنان را به زباني ديگر پياده كرد و بيمه هاي كارگري و نظام بازنشستتگي و از كارافتادگي را به وجود آورد. ساعات كار هفتگي را تعيين، كاركردن زنان را محدود و كار نوجوانان را به كلي ممنوع كرد و دست به ملي كردن مؤسسات عامل المنفعه و كارخانه هاي بزرگ زد و برنامه هاي مفصل براي توسعه صنايع آلمان به اجرا درآورد و سپس بدون اين كه با كشورهاي استعماري اصطكاك منافع پيدا كند در كار استعمار به آنها پيوست. با وجود اين، در سال 1890 با امپراتور تازه آلمان ( ويلهلم دوم ) اختلاف نظر پيدا كرد و كنار رفت و هشت سال باقيمانده عمرش را به نوشتن كتاب پرداخت. | ||
Saturday, July 30, 2011
مرگ بيسمارك- مردي كه آلمان را به صورت كشوري واحد درآورد
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment